سلام دخترا خوبین عزیزای دلم این چند روزه انقد بی حوصله بودم که خدا میدونه دیک زنگ زدم مامانم و خواهرم بیان خونه م پیشم دیگ چون میدونم خواهرم عاشق کیک خونگیه پاشدم درست کردم جای همتون خالی میوه حاضر کردم عصزونه درست کردم کلا حس میکنم حالم بهتر شد اگه مامانما نبودن ما چیکار میکردیم 🥺
کلا اروممم ولی تو تاپیکم بخوای سر ب سرم بزاری میشورم میزارمت کنار
نگو اینجوری تا حالا از نتراحتیات گفتی و درکت نکردع؟
عزیزم مادر من ۷۵ سالشه از وقتی من به دنیا اومدم فقط درگیر عروس و نوه بوده من تا به حال نه آغوشی نه نوازشی ازش ندیدم بابام را وقتی زمین گیر شده بود از خونه انداخت بیرون الان هم که بابام فوت کرده میگه دخترا از باباشون ارث ندارن خونه و زندگی مال پسرامه فقط من که دخترشم ازش نالان نیستم به خیلا ظلم کرده برای چند تا از دخترای فامیل بابام حرف درآورد اون دخترا تا الان که ۵۰ سالشونه مجرد موندن آدم خاصیه
اره منم وقتی میان حس خوب میگیرم روحیم باز میشه الان نوبتی دارن سرما میخورن من چون باردارم ندیدمشون حد اقل تا دو هفته دیگ نمیتونیم همو ببینیم دو هتفته پیش دیدمشون😔 دلم تنگ شده اما چاره نی
عزیزم مادر من ۷۵ سالشه از وقتی من به دنیا اومدم فقط درگیر عروس و نوه بوده من تا به حال نه آغوشی نه ن ...
دقیقا مثل مادربزرگ من تو سن بالا مامانمو به دنیا آورد نوه و داماد داشت بابا بزرگم به فنا داد بعدم ارثشون بالا کشید الان همه چیو به اسم داییم کرده موقع مریضی هاشم زنگ میزنه به مامانم میگه بیا ازم مراقبت کن منو ببر دکتر
کلا اروممم ولی تو تاپیکم بخوای سر ب سرم بزاری میشورم میزارمت کنار