چند بار زنگ زدن قبلا با مامانم و آبجیم تلفنی صحبت کردن.
حالا خواهرش زنگ زده گفته خودمون زنونه میایم دخترتون رو میبینم بعدا اگه پسندیدیم پسرمون رو میاریم
خیلی ناراحت شدم. به مامانم گفتم مگه من جنسم؟
مگه میخوان جنس بخرن که بیان و ببینن شاید بپسندن یا نه؟
من باید بپسندم. من باید اول ببینم
عجب
گفتم دیگه بهشون خبر نده
خیلی ناراحت و افسرده شدم از این زندگی
من که نمیخوام با کسی دوست بشم، خواستگاری های سنتی هم اینطوری مسخره اس
اصلا دیگه تا ابد مجرد می مونم