خودشون میان اونجا همسرم میگه راحت باشین برین دوش بگیرن . یا به من میگه لباساشونو بنداز ماشین لباسشویی. بعد میاد من ی لحظه نمیشینم همش در حال کار کردنمممم . بعد من میاد اینجااا میخوام تو اتاق دوش بگیرم . میگه نرو حموم چرا میری حموم 😐😐 چون میخواستم صبحش ببرمم دان پزشکی و موهام چرب شد بود . حالا جالبه خودم غذا میپزم اینجا باز میگههه ظرفا رو بشور . یا اون اتاقو کثیف نکنید . یعنی حالم ازش بهم میخوره