روزی سگی داشت در چمن علف میخورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف میخوری؟! سگی که علف میخورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف میخوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف میخوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش... #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی
❤️خدای مهربونم شکرت بخاطراینکه منو خوشبختترین زن دنیا کردی مرسی ک برام معجزه کردی خدای قشنگم❤️خدای قشنگم همه ی کسایی ک مشکل حل نشده دارن مشکلشونوحل کن😢❤️. تماشای تو در واقع تماشای بهشته🙂زمین بی تو جهنم برزخم بی تو چ زشته درواقع بدنت دستات خودش خانواده کشور و عشقه «❤️❤️» هر عزیزی از فامیل واشنایان نسبتامحترم تایپک و پاسخ های منودید و منو شناخت ممنون میشم حتما زنگبزنه ب همسرم بگه ک پشت سر قوم ظالمین غیبت کردم وحقیقتاروگفتم تا همسرم خیلی سریع قهوه ایش کنه 🙂من هرچیومینویسم راجب اطرافیانم نصفشوخودشوهرم جمله بندی میکنه 😂😂پس سرتون در باسن خودتون باشه ک سوژه ی بعدی شما نباشی 🙂. بعداز همه خوبیام جوابمو بابدی دادید پس هرچی شدم حقتونه☺️ ❤️
روزی سگی داشت در چمن علف میخورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف میخوری؟! سگی که علف میخورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف میخوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف میخوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش... #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی