بچه ها انقد در این مورد تاپیک زدما اه😂 توروخدااا نظر بدید چرا هیچکس چیری نمیگه 🥺❤️ مرسی 💋
من سه هفتس میرم منشی توی آموزشگاه علمی ازاد
بعد کارفرمام به جا اینکه بره بشینه اتاقش میاد میشینه پیش من الکی سیستم رو روشن میکنه بعد چررررتو پرت باهام حرف میزنه. یهو پرسید دوس پسر داری یا نه. یهو میپرسید آدم احساسی ای یا نه؟ من خیلی احساسیم . یهو میگف من منشی عصر بودنی اینجا نمیشینم اما از تو حس خوب میگیرم اینجا میشینم با بقیه جدی ام. یا میگف من حلقه میندازم دخترا نیان سمتم. یا تو اینستا بهم کلیپ نشون میداد که یکیش بوس و بغل توش بود. یا ماشین ها و زمین هاشو نشون میداد. یا میگف من خیلی خفنم فلانم. ۲ بارم حس کردم به پاهام نگا کرد. من با فاصله میشستم یبار گف بیا نزدیکتر سیستمو ببین
بعد خلاصه من دیروز اره مقصر بودم. کارمو به درستی انجام ندادم و فراموش کردم بااینکه کارم خیلی سبک بود و نهایت روزی ۲ تا تلفن جواب میدادم همین. اما اینو درس انجام ندادم. پریود بودم با پارتترم دعوا کرده بودم اصلا هواسم نشد.
(اونجام خب دستم خالی بودنی از گوشی استفاده میکنم. هیچوقت نگفته استفاده از گوشی ممنوعه. فقط گفته بود از گوشی آموزشگاه استفاده شخصی نشه همین)
بعدش معذرت خواهی کردم. جواب داد که وقتی همش با دوس پسرت چت میکنی همین میشه حیف فضا پیشرفت و فعالیتی که بهت دادم حیف اعتمادی که کردم. گفتم من سو استفاده نکردم فقط فراموش کردم این یبارو بعدشم تازه شروع به کار کردم. اما انقدددددد منو سرزنش کرد که بی مسئولیتی. از منشی عصر یاد بگیر. خلاصه اشکمو دراورد. گف اینجا جنده خونه باز نکردم ک هرکی بشینه با دوس پسرش حرف بزنه
بعد من امروز صبحم الکی حلقه انداخته بودم که نیاد سمتم. عصابش خورد شد که اگه میخاستی نامزد کنی زودتر میگفتی قبول نمیکردم بیای. گفتم من تضمین میکنم مشکلی ایجاد نشه گف برو به عشقت برس
بعد منم دیگ تحملم تموم شد ریدم بهش. گفتم تو دنبال منشی نیستی دنبال عشق بازیتی. من از اون دخترا نیستم. برو دنبال هم سطح خودت
گف به خدا واگذارت کردم حلالت نمیکنم چوبشو میخوری
الان خیلی عذاب وجدان گرفتم🥲