عزیزم منم همین رفتارها بلکه هزار برابر بدترش رو دیدم منتها از سمت پدرم (خدا رحمت کنه مادرم رو خیلی مهربون و فداکار بود و بعد رفتنش حس کردم تمام عشق و محبت دنیا ازم دریغ شده اما بابام خیلی کوچیک و تحقیرم میکرد و حتی هنوز هم گاهی وقتی عصبانی باشه چنین رفتارهایی ازش سر میزنه با اینکه بچه هم نیستما... ۳۲ سالمه) با اینحال بازم سعی میکنم احترام بابام رو نگه دارم...میدونم دوستم داره میدونم نگرانمه ها اما سواد رفتار با دختر جوون رو نداره تا وقتی بچه بودم واقعا دوتا رفیق بودیم اما از وقتی پا به دوران جوونی و دانشجویی گذاشتم یهو همه چی عوض شد ولی میدونم از روی کینه و عداوت نیست بلکه فقط بلد نیست چطور رفتار کنه...اگر چه الان خیلی خیلی بهتر از چند سال قبلش شده
همه اینا رو گفتم که گلم بدونی من درکت میکنم اما عزیزم سعی کن بدی رو با بدی جواب ندی و روح پاک و لطیفت رو با انتقام و جبران کردی بدی با بدی، تیره و کدر نکنی عزیزم
آرزو میکنم مادرت یکمی سر عقل بیاد و رفتارش رو اصلاح کنه و زندگی آروم و پر عشقی رو تجربه کنی خواهر گلم