دوستی با مرد متأهل

ادمی رودیدم زن وشوهرمتاهل بایه بچه ازیه شهرکوچیک اومدن یه شهربزرگ سرایداری سربچش شکسته اومده بیمارستان به بهانه گرفتن مدارک پزشکی ازپرسنل شماره گرفته بعدهی زنگ گفته باهم دوست بشیم فهمیده طرف زنوبچه داره گفته اشکال نداره بامنم باش شوهرم معتاده دست بزن داره شوهرش توی سرایداری بوده این میرفته خونه اهالی ساختمان برای نظافت بامردپرسنله تماس تصویری توروبیکامیگرفته یکی دیگه مادرش توی همون بیمارستان فوت میکنه میخواسته جنازه مادرش روببره شهرستان بایکی ازپرسنل جورشده فهمیده طرف زن داره صیغه شده مرده براش خونه اجاره کرده چندماهه باهم هستن زن طرف خبرنداره بخداانقدراین چیزازیادشده به دخترامون میگم تاجایی میتونیدمستقل باشیدکارکنیدخونه پدرتون هرچی هست به اینکه عمروجوونیتون روپای یه ادم بی ارزش وبی لیاقت بزاریدمی ارزه

افرین دقیقا

خدا رو شکر تو زندگیم مردی رو انتخاب کردم که شانش بهش اجازه این کارها رو نمیده برای خودش حریم قائله و معنای تعهد میدونه

 اینکه اون مرد متاهل خائن؛ هرزه هس شکی نیس ولی اون زن هرزه هم کمی از اون مرد نداره و این حمایت شما از زنان هرزه در نوع خودش جالبه😏

دوستم پزشک اورژانس هست میگه در روز دخترهایی میارند کمتر از ۱۵ سال که درد شکم دارند فکر میکنن آپاندیس یا معده درده بعد سونوگرافی متوجه میشن حامله هستند اکثریت شون دوست پسرشون بزرگ و ۲۷ و ۲۸ ساله بودند که سریع گم و گور میشن 

تازه اون موقع مادراشون سرشون دادو بیداد میکن 

اولا که صحبت در مورد شخص شما نیست ...... اینو لازم دونستم شفاف کنم چون ظاهرا دارید شخصیش می کنین..... دوما من از کسی طرفداری نکردم

فقط از حماقت بدم میاد .... از ضعیف بودن و در رفتن و فحش دادن بدم میاد که این تاپیک مصداق همیناست .... کسی که قدرت داشته باشه توی واقعیت، اینطوری نیاز نداره با این حرفها (تاپیک) دل خودش رو خنک کنه .....

آفرین دمت گرم🤣🤣

 تا به چشم ندیدید نمیشه قضاوت کرد.

پناه بر خدا، 

شاید شوهرش بوده.

اصلا شوهرش نبود میگم صدای شوهرش میشناسم بعد همسایه طبقه پایینه بعد چیزای دیگم دیدم از اون خانم 

ممکنه شخصی یه سوال بپرسم از خدمتتون؟

باش 

دختره پسره رو آورده بود خونه اش؟

ای کاش بیشتر توضیح میدادید، دختره چرا اين کار رو کرد؟ مگه مؤمن نبود؟

خونواده شوهرش مومن و ابرو دار بودن نمیدونم چرا این کار رو کرد من خیلی باهاشون نزدیک نبودم شاید دلش پیش دوس پسرش بوده و خونوادش بخاطر موقعیت و شرایط خونوادگی این پسره مجبورش کردن قبول کنه ولی اون اوایل من دیدمش خیلی خوشحال بود بابت این ازدواج نمیدونم در کل حماقت و خیانت کرد

اره شوهزش یه مواقعی بخاطر کارش مجبور بود تصف شب بره یا کلا شب خونه نباشه اینم به اون تو تل پیام میداده که فلان شب نیس بیا پسره شک میکنه بعد یه بار پیاماش چک میکنه میفهمه چخبره و یه بار الکی میگه کار داره میره و اون دوس پسرش میاد اینم با مامور میره بالا سرشون