۳ نفرم از دوستای شوهرمو ما رابطمون خیلی خوبه خانوادگی هم زیاد رفت امد داریم تقریبا دو ماهی هم میشه قرار کرده بودن هفته ای یبار یا جمع شیم بریم کافه رستوران نوبتی حساب کنن یا بریم خونه هم. خب خیلی خوبم بود خوش میگذشت تنها کسی که تو جمع ساز مخالف میزد این خانم بود یروز میگفت ما ۱۰ ب بعد چیزی نمیخوریم یروز میگفت اهل کافه نیستیم یروز میگفت غذای فلانی پر چربه یسریم رفتیم فست فود لب ب هیچی نزد نشست نگاه کرد یبارم رفتیم کباب هی گفت این نپخته این سوخته کلی ادا در اورد اخرم پاشدن رفتن این اخر هفته قرار بود بریم مسافرت همگی شوهر من گفت ب اونا نگیم چون احتمالا خانمش با جمع حال نمیکنه سبک زندگیش انگار با ما فرق داره تو رودر وایسی میمونن حالا خانمش پیام داده فلانی من چیکارتون کردم پشت سرم حرف میزدین😑 نمیدونم چی بگم واقعا بگم بس ادا در اوردی نگفتیم دلم میخاد واقعا غیر مستقیم بگم فلانی انقد چصی امدی دیگه هم کوفت ما کردی هم خودت گفتیم نیایی هم ما راحتیم هم تو