دوباره کلا خونه هارومیریزمبهم
مثلا دیروز من غروب اشپزخونه درای کابینت سرامیکها بالای کمدها لبه های تخت همه رو گردگیری اساسی کردم جاروبرقی
شستنحمومدستشوییی اساسی از سقف تا پایین
بعد امروز هی میگفتمنه دستشویی کثیف شستم هی ذهنممیگفت از سقف نشستی کف تنهاروشستی باز میگفت کفشای دستشویی کثیف چرا نمیشوری حسمیکردمپاممیچسبه ب دمپایی های دستشویی در حالی ک دیشب با دامستوس شستمشون
یا زمینهی دستمال میکشم مثاین حیثنای بو کش هی خممیشم چکمیکنم ی اکه ببینم پاککنم
گاز تمیز هی میگم نه زیر چدنا حتما لکه نمیبینم من بر میدارم واقعا لکمیبینم ی لککوچیک دیگ حالم بد میشه دیدی هست کل گاز تمیز میکنم
کل خونه یجوریم فقط منتظرم ی اشغال ریز ببینم
توروخدا بگید راه حلش چیه ب جز دکتر رفتن
اصن انگار وقتی تمیز میکنم روحم ارضا میشه اروممیشم
ولی فقط برا ی شب فردا صبحش باز دوست دارم اون حس تمیزی عمقی تجربه کنم باز دوباره