من تا الان از عمه ام یکبارم کمک مالی نخواستم اینو گفتم بگم نمی دونم چرا این یاد خاطر افتادم یه شب من فشارم میاد پایین ضربان قلبم بالا بود اولش سعی کردم به روی خودم نیارم چون اهل دکتر نیستم سرم گیج رفت خواهرم مادرم متوجه شدن حتی آب قند برام اوردن اما حالا بهتر نشد پول دکتر رفتن نداشتیم گفتم چیزیم نیست قدرت حرف زدن نداشتم خواهرم ازم خیلی کوچیک تره حیوونی انقدر ترسیده بود به ما چیزی نگفت رفت زنگ زد به عمه ام که ابجیم حالش بده تورو خدا یه مقدار پول بدید اینم یکی از پولدار های ایرانن در این حد عمه ام گفت خجالت نکشیدی ازم پول خواستی کلی حرف زد گوشی قطع کرد از کسی قرض گرفتم رفتم دکتر این مال چند سال پیش اینم بگم از اینا نیستم مثلا حال طرف نپرسیم به عنوان بزرگتر احترام گذاشتم خونش رفتیم
خلاصه نمی دونم یهو افتاد یعنی طرف حتی بعدش زنگ رد ببینه چی سد من اون شب اگه دیرتر میرفتم حتما مرده بودم