ما سه تا خواهریم،سعی کردیم همیشه حواسمون به هم باشه
هر کدوم تو یک شهر
الان که مامانم فوت شده من تا دیروز شهر بابام اینا بودم
یکی از خواهرام هم تو اون شهر بابام ایناست
پشت سر من رفتن طلاهای مامانم رو آوردن
مامانم طلا نداشت زیاد ،فروخته بود همه رو
یه گردنبند یه انگشتر و یه گوشواره کوچیک داشت
خواهرم بدون اینکه منو اون یکی خواهرم باشیم گردنبند رو برداشته ..قطعا ما بهش میدادیم اونو چون پیش مامانم بیشتر بوده و زحمت کشیده براش ضمن اینکه اینا که دیگه نمیشه فروخت یادگاری باید نگه داشت
انگشتر رو برای خواهرم برداشته
و گوشواره ها رو داده به بابام برای یادگاری
منم هیچی
حالا بحث این نیست که کی چی برداشته بحث احترام هست
میذاشت برای چهلم میگفت خواهرام هم باشن...
میدونید اصلا اون طلاها ارزش مادی نداره برامون
حالا اگه یکی دو کیلو بود آره اما سه تیکه بوده قطعا هم همینجوری تقسیم میشده اما اینکه پشت سرم رفته اینکارو کرده بدون در نظر گرفتن ما که باشیم خیلی منو آزار داده
حس میکنم نمیتونم دیگه به خواهری که اینقدر بهش اطمینان داشتم و دوستش داشتم اعتماد کنم
مامانم خونه و زمین داشته
هنوز کفن مامان خشک نشده دنبال انحصار وراثت هستن
بابام زندست چرا باید دنبال این مسایل برید
مردم ۳۰ ساله یکی از والدینشون فوت کرده نرفتن دنبال ارثشون به احترام اون یکی والدشون ...نیاز مالی ندارن
اعصابم خورده خیلی ناراحتم