بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
والا شاید تفاوت فرهنگی تاثیر بزاره رو زندگی سخت باشه برای هر دو خانواده ولی میزاشتم دوست ندارم رو دلش بمونه و ی روزی بگه ای کاش اون زمان ... دور زمونه خراب شده بزار ب هر چی ذوقشو دارن برسن الان خدا نکرده بعدا خراب شد حداقل نگن تو باعث شدیاون زمان من خوشبخت نشم
امیدتون ب خدا باشه بخواد میشه نخاد منتظره روزش برسه💋🫀
خب قطع ترجیح میدادم با یه خونواده همسطح خودش ازدواج کنه.
اما اگه خودش اصرار داشته باشه و بدونم تصمیمش قطعیه میرم تحقیق میکنم در مورد دختر و اگر واقعا دخترخوبی باشه و به جز خونواده اش مشکل دیگه نداشته باشه راضی میشم
روزی سگی داشت در چمن علف میخورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف میخوری؟! سگی که علف میخورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف میخوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف میخوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش... #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی