هال تاریک بود پاشدم رفتم بیرون سرویس برگشتم
گفتم برم مامانمم بوس کنم بخوابم.
حالا نمیدونم خودمم که از کجام در اومد یدفه دلم خواست.
تا اینکه منو ندیده بوده یدفه دید ترسید یدفه تپش قلب گرفت و گفت حیوونی مگه مرض داری :)
اینم یادم باشه من نباید از این مدل غلطا بکنم
درستو بخون از این سگ دونی برو
اخه تورو چه به این کارا