کلاس داشتم تشکیل نشد تا اون بیاد جیم زدم خونه
بارها رسوندمش خونه کافه بردمش حساب کردم
کلی کمکش دادم ولی نوبت به من که رسید یه قدم تا حالا برام برنداشته پیام می دم جواب نمی ده یه چیزی بدونه بهم نمی گه و خیلی چیزای دیگه
به شدت حسوده تو دانشگاه اگر من می رفتم پای تخته از کلاس می زد بیرون از حسادت که چرا من جواب دادم همیشه مجبور بودم خودم رو خل و مشنگ جلوش نشون بدم