نمی دونم اما خیلی مهربون و آروم بود و به چندتا از بچه های دیگه گفته بود اگه شماها قبول نشید من بی اندازه ناراحت میشم انگار بچه های خودم بی دقتی کردند و قبول نشدند ... سعی می کرد بهونه نیاره اذیت نکنه اون روز بهترین روز زندگیم بود یه پارک دوبل خوشگل براش کردم با ذوق در و باز کرد فاصله مناسب با جوب و که دید گفت قبولی😍