من ۲۷ سالمه و متاسفانه دوبار ازدواج کردم از ازدواج اولم یه بچه دارم که پیش پدرشه بعداز جدایی اولم با یکی دیگه چند ماه عقد کردیم و به دلیل عدم تفاهم از هم جدا شدیم
مادرم از اولش چه ازدواج اولم چه دومی خیلی دخالت میکرد تو زندگیم و هی حرف میبرد ومیاورد و الانهم هر سه چهار ماه یه بار که کسی میخواد خواستگاری کنه همون لحظه کاری میکنه که طرف برگرده و اصلا اسمم نیاره
الانا فهمیدم که از ترس تنها موندنش اینکارو با من میکنه من چکار کنم دوستان هی بهش میگم ازوواج کن چون از برادرم میترسه نمیتونه ازدواج کنه برادرمم که نمیذاره این ازدواج کنه خودشم از مادرم مراقبت نمیکنه موندم چکار کنم