۲۰ سالمه یک ساله عقد کردم
دیروز اومدم خونه مادر شوهرم خاله ی شوهرم دعوت مون کرده بود رفتیم مهمونی امروز باز دایی شوهرم دعوت مون کرده واسه شام
بعد مامانم زنگ زده به شوهرم گفته زهرا ( اسم مستعار خودم) رو بیار خواهرشو فردا کسی نیست ببره مدرسه
من به جز خودم دوتا خواهر دارم یکی ۱۵ سالشه یکی ۱۰ سالشه اون خواهرم که ۱۵ سالشه صبح میره مدرسه بابام هم که صبح سرکاره مامانم هم صبح میره سرکار خواهرم که ۱۰ سالشه شیفت ظهره. من همسن این بودم خودم میرفتم مدرسه میومدم مدرسه اش هم نزدیکه فقط باید از خیابون رد بشه هزار بار شده دانشگاه دیر رسیدم که فقط خواهرمو بردم مدرسه جوری که مامانم اینو لوس کرده تا کلاس ششم فکر کنم من باید ببرمش مدرسه و بیارمش