میونتون با مادرشوهر و خواهرشوهر چجوریه

مادر شوهرم میگه غذا درست میکنم فقط دوست دارم پسرام بخورند. عروس ها نخوردند. 

مادر شوهرم میگه عروس دختر مردمه. 

میرم خونشون همه اخم میکنند. 

منم دیگه نمی‌رم. 

نزدیک شش هفت ساله نرفتم.‌

گرم و دوستانه

عالی

خدا نکنه عزیزم

والا من باهاشون کار ندارم ...ولی خدا خودش شاهده قسم میخورم هر کسی که میشناستشون میگه از لحاظ عقلی مشکل دارن به قران مثلا من میگم سلام خوبی میگن فوش دادی گفتی سلام خره .....‌یه قران حالشون نمیفهمم ..ولی هیچ کس با خانواده همسرم رفت و امد نمیکنه مثلا دیروز یه لیف خریدم نوووو بعد رفتیم خونه مادر شوهرم جاذیم گفت چه نازه برا منم میخریدی گفتم این و بردار میرم یکی دیکه برا خودم میخرم اصرار کردم تا برداشت بیچاره گذاشت رو میز عسلی مادر شوهرم گفت چقدر کثیفی تربیت نداری لیف کثیف و میزاری رو میز گفتم نویه تمیزه گفت از کحا معلوم دسته دوم نخریدی گفتم مشخصع نویه جاریم برداشت گذاشت تو کیفش مادر شوهرم گفت برو دستمال تر کن دستمال بکش به قران نگین وسواس داره از درو دیوارش کثافت میباره 

خوبه شکر قاطی نمیشم ولی خواهرشوهرام خبلی جاها از مادرشوهرم بهترن من بااینکه عروس خوبیم شوهرم خرج مادرشو میده خیلی جاها حق بامن بود سکوت کردم ولی مادر شوهرم اصلن قدرمو نمیدونه خودشو برای عروسایی که بقول خودش بازها بهش بی احترامی کردن پاره میکنه ولی خواهرشوهرام واقعن قدردان منن دوسم دارن

با بدبختی 😂😂اصلا بچهاشم نمیخوان ببیننش .....دختراش دور هم جمع میشن سر جهاز بیست سال پیش دعوا میکنن به ما هیچی ندادی ما بدبختیم .....پدر شوهرم زندگیش و جدا کرد وقتی نمیاد رنگش میزنع مادر شوهرم میگه بمیری پاشو با فرداش تا میرسه خونه گریه و دادو هوار این و بندازین بیرون دختراشم میگن بابامون زن دیکه گرفته تا مادرشون حرص بخوره اصلا قابل گفتن نیست رفتارشون ...خواهر شوهر کوچیکم بچش به بستنی گفت...کس..تنی ....گفتم بهش یاد بده بگه کاکا ....مثل سگ هااار پرید بهم چیه چیکار به حرف بچم داری میخوای بگی بچه من بی تربیته به توچه دوست داره بگه کس..تنی ...کیر..تنی گفتم پس برو باهمون بچت و کس‌..تنی بخور 🤣جاریم میخندید میگفت خقشه پس شوهرش و خانواده شوهرش محلش نمیدن نون دادن به این حرومه 

خوبیم اوایل یه سری داستانا بود ولی کلا من دنبال حاشیه نیستم حتی دوبار شوهرم دعواش شد با خانوادش و قطع رابطه کردن خودم آشتیشون دادم ولی در کل مشکل خاصی نداریم،میدونی دیگه سنمون داره میره بالا هیچکدوم حوصله گیر دادن به همدیگرو نداریم😂

میگفتی پس با این حساب بچه ی پسرت که با تو نسبتی نداره چون میگی مادر هیچ کاره س پس تو با پسر خودتم نسبتی نداری چه برسه با بچه ی پسرت

ما همسایه ایم همش دعوا درگیری و ناراحتی

سر چیزهای مسخره و الکی 

بعد منم جلوشون در امدم و کلا رابطه را کم کردم

خواهر شوهرم اولا بهتر بود حالا یه شر به پا کنیه دومی نداره

بعد ۱۵ سال یه کم یه کم ارامش دارم رابطه خیلی کم

۳ سال با خواهرش قهر بودم تازه اشتی کردیم

ارتباطت محدود ، خواهر شوهر منم همین، بعد سزارین تو بیمارستان گفت بچه بعدیت پسر! یعنی چرا دختر زاییدی! 

تو بیمارستان مدتی که با من تنها بود خیلی بعد سزارین اذیتم کرد .. منم حالم بد بود جواب دادن نداشتم، کلا شوکه شدم بغض کرده بودم. 

خدا روزگارش از چیزی که هست بدتر کنه و عذابش بده

خاک بر سرها، زن علیه زن هستند.