دخترم تا دوشنبہ خوب بود مدرسہ میرفت کاراشو انجام میداد دو روزآخر شروع کرد بھانہ گیری نمیرم باید بیای باھام سرویس دارہ تادم سرویسش رفتم سوارش کردم خودم رفتم مدرسہ اونجا ھم وایسادم تا برہ سر کلاس بغض کردہ بود ھمینکہ معلمش اومد شروع کرد گریہ معلمش آرومش کرد منم بوسش کردم اومدم خونہ ساعت ۱۰ صبح مدیرشون زنگ زد دخترت گریہ میکنہ نمیتونیم آرومش کنیم رفتم آوردمش الان اسم مدرسہ میاد بغض میکنہ میگہ دلم درد میکنہ شروع میکنہ گریہ ازش میپرسم چرا میگہ دوست ندارم برم میشہ نرم میگم چی اذیتت میکنہ میگہ نمیتونم تحمل کنم دلم درد میگیره واقعن نمیدونم چیکار کنم
بکرور عادت میکنه نگران نباش
حتما ی اتفاقی افتاده ی رفتاری دیده کاش از زیر زبون بکشی بیرون یا بگو یکی باهاس صحبت کنه
شاید از چیزی ترسیده نمیتونه به زبون بیاره ، یجوری ببرش پیش روانشناس کودک
باهاش برو بشین تو راهرو خیالش راحت باشه
استرس داره یا باید ببری مشاوره یا چند روزی بری و کم کم ازش جدا بشی
داداش من انقد بهم وابسته بود کلاس اول کلا منو برد کنار خودش رو یه نیمکت
استرس داره حالا چی باید بگه .یا دوری شما یا از کسی تو مدرسه میترسه
سلام
شیفت صبحیه؟
استرس داره پارسال وضع منم همین بود امسال فعلا خوبه
شاید کسی اذیتش کرده
اخی بمیرم الهی چقدر سخت شرایطتون
شاید کسی اذیتش کرده
طبیعیه یه مدت میری مدرسه میشینی تا عادت کنه بعدش دیگه می افتی رو روال عادی
مگه پیش دبستانی نرفته؟
اوایل ذوق مدرسه رو داشته.
الان دلتنگ مادرش میشه.
این دل درد از استرسه
ببرش پیش رولنشناس کودک وریشه یابی کن ببین مشکلش چیه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
