از بچگی روانی علم و درس خوندن بودم دوست داشتم یچیزی یاد بگیرم و تو زندگی واقعیم ازش استفاده کنم
جدا از اینا درس خوندن بهم وایب شیرینی خامه ای خوردن میده وقتی میخونمش حس میکنم دنیا رو بهم دادن خیلی برام لذت بخشه..
حتی اگه نمره نگیرم بازم عاشقشم
عاشق حرف"موفق باشید" برگه اخر امتحاناتم وقتی میبینمش یاد دانش اموزای کوشایی مثل ژاپن و چین میفتم که درس خوندن و الان موفق شدن رو دارن خوشحالی میکنن😍
بعضی وقتا به ژاپنیا و چینیا حسرت میخورم که ادمای تو کشورشون روانی درس خوندنن و مثل سگ درس میخونن منم دوست داشتم تو این کشورا بدنیا میومدم😭
از امتحان نهایی و کنکورم خوشم میاد سوالایی که میپرسنو ادم میبینه عشققق میکنه که از ادم توقع داره که یه علمیو بلد باشه😍😍
از کلمه تست هم خوشم میاد من قبلا وقتی تست میزدم حتی اگه بلد نبودم لذت میبردم ذوق میکردم
قبلا هم که مدرسه میرفتم ساعت ۷ صبح بیدار میشدم درسته خوابم میومد ولی وقتی یهو یادم میفتاد که قراره برم علم یاد بگیرم یجور ذوق میکردم که میرفتم عسل میخوردم تا حس شیرینی ای که دارم بیشتر بشه😍
ولی از اونور ادمیم که نمیتونم با اجبار کنار بیام مثلا یه ادم سرسخت بالاسرم باشه و بخواد زورم کنه بخونم اصلاااا نمیتونم با عشق بخونم دوست دارم تو خونه تنها باشم و از درس خوندن و تست زدن لذت ببرم :)
ولی خب از درسای چرت و پرت بدرد نخور مثل فارسی و عربی متنفرم و دوست دارم پارشون کنم
با اینکه علاقه شدیدی به رشته تجربی و ریاضی دارم اما از درسای بدرد بخور انسانی مثل روانشناسی و منطق و فلسفه خوشم میادددد😍 (از بعضی درساش مثل علوم فنون متنفرم)
حتی وقتایی که بیکارم میرم سوالای کنکورو دانلود میکنم و عشق میکنم میخونمشون..
ولی خب از کارای هنری و نقاشی و... متنفرمممم و اصلا توشون استعداد ندارم و وقتی یادم میفته مادرم اصرار میکرد بجای ریاضی یاد گرفتن نقاشی یاد بگیرم حالم بهم میخوره..
هیچکی باورش نمیشه من چقد سختی کشیده بودم💔