2777
2789
عنوان

پیام داده چی جواب بدم

226 بازدید | 19 پست

 از دیروز غیبش زده بود قبلا هم چندبار ازینکارا میکرد نمیدونم واقعا قصدش گی بود اما حدس میزنم میخواس منو اذیت و نگران کنه،منم اصلا ن زنگ ن پیام ندادم حالا امشب پیام داده میگه روم نمیشه زنگ بزنم،(ینی روش نمیشه به من زنگ بزنه چون هرشب زنگم میزد)چی بگم بش؟

.تنهایی یعنی این سکانس...💔توی قسمتی از فیلم "رستگاری در شائوشنگ"، پیرمردی به اسم بروکس بعد از ۵۰ سال‌ از زندان آزاد شد، برگشت به شهرش ولی هیچی دیگه مثل قبل نبود. این آزادی براش تلخ‌تر از زندان بود.چند روز بعد مثل همیشه از خواب بیدار شد، دوش گرفت، بهترین لباسش رو پوشید، عطر مورد علاقه‌اش رو زد. رو یه چهارپایه رفت و با یه چاقو روی دیوار خونه‌اش نوشت : بروکس اینجا بود...و خودش رو از سقف همون خونه، برای همیشه رها کرد.بروکس اون جمله رو نوشت چون کسی دیگه نبود بفهمه که "من اینجا بودم..."مثل خیلی‌ از ماها که وسط شلوغ‌ترین روزا ته دلمون خالیه و منتظریم یک نفر بیاد، مارو بفهمه، پیشمون بمونه.ما هم اینجاییم.همین حالا.

والا ما هرچی تو این سایت راهکار میدیم کسی گوش نمیده آخرم کار خودشو میکنه. هرچی دوست داری انجام بده

حالا شما بگو 

.تنهایی یعنی این سکانس...💔توی قسمتی از فیلم "رستگاری در شائوشنگ"، پیرمردی به اسم بروکس بعد از ۵۰ سال‌ از زندان آزاد شد، برگشت به شهرش ولی هیچی دیگه مثل قبل نبود. این آزادی براش تلخ‌تر از زندان بود.چند روز بعد مثل همیشه از خواب بیدار شد، دوش گرفت، بهترین لباسش رو پوشید، عطر مورد علاقه‌اش رو زد. رو یه چهارپایه رفت و با یه چاقو روی دیوار خونه‌اش نوشت : بروکس اینجا بود...و خودش رو از سقف همون خونه، برای همیشه رها کرد.بروکس اون جمله رو نوشت چون کسی دیگه نبود بفهمه که "من اینجا بودم..."مثل خیلی‌ از ماها که وسط شلوغ‌ترین روزا ته دلمون خالیه و منتظریم یک نفر بیاد، مارو بفهمه، پیشمون بمونه.ما هم اینجاییم.همین حالا.

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

به نظرم بهش بگو چکار کردی که روت نمیشه،حتما غلطی کرده غیبش زده

منظورش اینه که بی‌خبر گذاشتم ،

.تنهایی یعنی این سکانس...💔توی قسمتی از فیلم "رستگاری در شائوشنگ"، پیرمردی به اسم بروکس بعد از ۵۰ سال‌ از زندان آزاد شد، برگشت به شهرش ولی هیچی دیگه مثل قبل نبود. این آزادی براش تلخ‌تر از زندان بود.چند روز بعد مثل همیشه از خواب بیدار شد، دوش گرفت، بهترین لباسش رو پوشید، عطر مورد علاقه‌اش رو زد. رو یه چهارپایه رفت و با یه چاقو روی دیوار خونه‌اش نوشت : بروکس اینجا بود...و خودش رو از سقف همون خونه، برای همیشه رها کرد.بروکس اون جمله رو نوشت چون کسی دیگه نبود بفهمه که "من اینجا بودم..."مثل خیلی‌ از ماها که وسط شلوغ‌ترین روزا ته دلمون خالیه و منتظریم یک نفر بیاد، مارو بفهمه، پیشمون بمونه.ما هم اینجاییم.همین حالا.

یعنی چی میخواسته نگرانت کنه؟ مریض روانیه؟ میگی تا حالا چندین بار هم این کارو کرده

من اینجوری احساس میکنم ،قبلا یکی دوبار بیخودی اینکارو کرد و گفت مریض بودم حال نذاشتم بعدا خودش گفت میخواستم بیشتر بهم توچه کنی دروغ گفتم

.تنهایی یعنی این سکانس...💔توی قسمتی از فیلم "رستگاری در شائوشنگ"، پیرمردی به اسم بروکس بعد از ۵۰ سال‌ از زندان آزاد شد، برگشت به شهرش ولی هیچی دیگه مثل قبل نبود. این آزادی براش تلخ‌تر از زندان بود.چند روز بعد مثل همیشه از خواب بیدار شد، دوش گرفت، بهترین لباسش رو پوشید، عطر مورد علاقه‌اش رو زد. رو یه چهارپایه رفت و با یه چاقو روی دیوار خونه‌اش نوشت : بروکس اینجا بود...و خودش رو از سقف همون خونه، برای همیشه رها کرد.بروکس اون جمله رو نوشت چون کسی دیگه نبود بفهمه که "من اینجا بودم..."مثل خیلی‌ از ماها که وسط شلوغ‌ترین روزا ته دلمون خالیه و منتظریم یک نفر بیاد، مارو بفهمه، پیشمون بمونه.ما هم اینجاییم.همین حالا.

به نظرم بهش بگو چکار کردی که روت نمیشه،حتما غلطی کرده غیبش زده

اگه اینو بگم بعدش چی میگه

.تنهایی یعنی این سکانس...💔توی قسمتی از فیلم "رستگاری در شائوشنگ"، پیرمردی به اسم بروکس بعد از ۵۰ سال‌ از زندان آزاد شد، برگشت به شهرش ولی هیچی دیگه مثل قبل نبود. این آزادی براش تلخ‌تر از زندان بود.چند روز بعد مثل همیشه از خواب بیدار شد، دوش گرفت، بهترین لباسش رو پوشید، عطر مورد علاقه‌اش رو زد. رو یه چهارپایه رفت و با یه چاقو روی دیوار خونه‌اش نوشت : بروکس اینجا بود...و خودش رو از سقف همون خونه، برای همیشه رها کرد.بروکس اون جمله رو نوشت چون کسی دیگه نبود بفهمه که "من اینجا بودم..."مثل خیلی‌ از ماها که وسط شلوغ‌ترین روزا ته دلمون خالیه و منتظریم یک نفر بیاد، مارو بفهمه، پیشمون بمونه.ما هم اینجاییم.همین حالا.

من اینجوری احساس میکنم ،قبلا یکی دوبار بیخودی اینکارو کرد و گفت مریض بودم حال نذاشتم بعدا خودش گفت م ...

دورش و خط بزن. زندگی اینقدر پیچ و خم داره که با ادم سالم و نرمالش هم کم میاری چه برسه به ادم های روانی. رابطه اتو خیلی جدی و محترمانه تموم کن.

میدونم خب بیخبر گذاشته حتما دلیلی داره،اون دلیلش رو بپرس و بگو دلیل اینکه بیخبر گذاشتی و الان روت نم ...

نوشتم عین چیزی ک گفتیو واسش

.تنهایی یعنی این سکانس...💔توی قسمتی از فیلم "رستگاری در شائوشنگ"، پیرمردی به اسم بروکس بعد از ۵۰ سال‌ از زندان آزاد شد، برگشت به شهرش ولی هیچی دیگه مثل قبل نبود. این آزادی براش تلخ‌تر از زندان بود.چند روز بعد مثل همیشه از خواب بیدار شد، دوش گرفت، بهترین لباسش رو پوشید، عطر مورد علاقه‌اش رو زد. رو یه چهارپایه رفت و با یه چاقو روی دیوار خونه‌اش نوشت : بروکس اینجا بود...و خودش رو از سقف همون خونه، برای همیشه رها کرد.بروکس اون جمله رو نوشت چون کسی دیگه نبود بفهمه که "من اینجا بودم..."مثل خیلی‌ از ماها که وسط شلوغ‌ترین روزا ته دلمون خالیه و منتظریم یک نفر بیاد، مارو بفهمه، پیشمون بمونه.ما هم اینجاییم.همین حالا.

احساس میکنم یه غلطی کرده که میگه روم نمیشه زنگ بزنم

منم چون نمیتونه دروغ جفت و جور کنه برا بی خبر گذاشتنش میخواد استارتر رو بزاره تو فشار که خودش بگه حالا اشکال نداره زنگ بزن و پی کار رو نگیره فیلمشه

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز