شوهرم یه همکار داره خانومه سنی نداره ولی دوبار طلاق گرفته و خیلی بیش از حد صمیمی میشه از پیام هایی که میفرسته فهمیدم
بعد محل کار همسرم با این خانوم اول یکی بود الان محل کار همسرم تغییر گرده ولی توی یع مسیره
همسرم همیشه چن تا از همکارارو میبره
این خانوم هم میبرد
سال اول که برد و من فهمبدم خانوم درستی نیس گفتم سال بعد نبر گفت باشه ولی بعد یکماه اومد گفت بهم گفته ببرمش منم قبول کردم همون موقعم من تازه زایمان کردم خیلی باهاش بحث نکردم
این بار زودتر بهش گفتم اگه بهت گفت منم ببر بگو نمیتونم گفت باشه
ولی امسب توی پیام های شوهرم متوجه شدم که داره میبرع
بهشوهرم امشب گفتم چه خبر مسافر داری کیا هستن
گفت اره فلانی ام هس
گفتم چرا قبول کردی مگه ما حرف نزدیم
بعد گفت نرو رو اعصابم افکارت خاله زنیکه پوچع
منم گفتم اصلا حرف من اشتباه ولی ما حرف زدیم توام قبول کردی چرا زدی زیرش؟ دیگه امچیزی نگفتم
ولی اعصابم به شدت خورده