سلام ، پنج شش سالی میشه که مامان بابای یک پسره که مهندس هم هست ، شرایطشم خوبه ، در کل میشناسم همشهریمونه ، سراغمو میگیرند اما تا حالا نیومدن خواستگاریم، چند باریم امسال مامانه رو دیدم با هم حرف زدیم و اینا اما فقط احوال پرسی بود ، پسره هم خیلی سرش شلوغه فعلا فکر نکنم بخواد زن بگیره ، من این وسط خواستگار خوب ندارم که هیچ سنمم داره بالاتر میره و اینا هم که قصد اومدن ندارن ، هیچ راهی نیست یعنی کاری کنم اینا بیان خواستگاری ، دارم دیوانه میشم دیگه
یک آن شد این عاشق شدن ، دنیا همان یک لحظه بود آن دم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود وقتی که من عاشق شدم ، شیطان به نامم سجده کرد. آدم زمینی تر شد و عالم به آدم سجده کرد...
اونا میدونن هر آن ممکنه شما ازدواج کنید پس اگر قصدی داشتن حتما تاحالا اومده بودن که شمارو از دست ندن ...
ای خداا ، میدونم عزیزم ، میگم شاید پسره قصد ازدواج نداشته تا حالا ، بزور که نمیتونن زنش بدن، الآنم همش سر کاره ، هم مهندسه هم جزء فرمانداری شده، هم پروژه های دیگه برداشته ، میدونم شلوغه
یک آن شد این عاشق شدن ، دنیا همان یک لحظه بود آن دم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود وقتی که من عاشق شدم ، شیطان به نامم سجده کرد. آدم زمینی تر شد و عالم به آدم سجده کرد...
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
اونا میدونن هر آن ممکنه شما ازدواج کنید پس اگر قصدی داشتن حتما تاحالا اومده بودن که شمارو از دست ندن ...
من چقدر بدبختم ، اه
یک آن شد این عاشق شدن ، دنیا همان یک لحظه بود آن دم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود وقتی که من عاشق شدم ، شیطان به نامم سجده کرد. آدم زمینی تر شد و عالم به آدم سجده کرد...