دعا میکنی بش برسم؟ خیلی سختی کشیدم بخاطرش..یه صلوات برام بفرس امام حسین تورو ب رقیه ات تا محرم حاجتمو بده دارم جون میدم😭😭😭دعا کن اگ ازدواج کرد هیچوقت اون روز منی نباشه تو این دنیا .چون مجبورم با خنده و شادی برم عروسیش نمیشه نرم ...خیلی بده دعام کن .خدایا امام زمان معجزه کنین برام😓.امام رضااااا تورو ب خدا کمکم کن دست تو دستش بیام حرمت.خدایا توروخدا. شهادت امام رضا مینویسم اینجا امیدارم سال دیگ اینموقع تو خونمون باشیم بهش رسیده باشم در حال درست کردن نذری، یا امام رضا تورو ب جوادت 🥺🥺 دعام کنین توروخدا فقط اینجوری ب خدا بگین ک خدا منو عشقمو قسمت هم کنه. دیگ توان ندارم
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
نگو کارگر هست بگو فلان جا کار میکنه اسم کارش رو بگو
پسرم دوستت دارم من تو را رها میکنم تا تجربه کنی بیاموزی و از میان درست و اشتباهاتت قد بکشی و چون ستاره بدرخشی خدایا شکرت ❤️زیبابپروران وسالم نگه دار اورا❤️ خدایا دوستت دارم❤️
هیچووووووقت از شغل پدرم درامدش یا شرایط زندگیم از هیچیییی هیچوقت خجالت نکشیدم
باافتخار بگوکارگره دزد کنیست اعتماد ب نفس داشته باش عاشق خانوادت باش
پدر پشتمشکست از رفتن تو/پدر شادی تموم شد توغمتو همیشه بزرگترین آرزوم این بود پاهای بابام وببوسم ولی هیچوقت رومنمیشد خجالت میکشیدم روزی که توسردخونه دیدار آخرم بود نشستم کف سردخونه وچنددقیقه بی وقفه پاهاش وبوسیدم بدون هیچخجالتی بدترین لحظه عمرم بود که از خودم تاهمیشه متنفر شدم توروخدا هیچوقت هیچوقت خجالت نکشید از بوسیدن دستای پدرمادرتوننذارین خدای نکرده ی روز این نوع بوسیدن تجربه کنید.درسته بعد بابام نفس میکشم ولی زندگی نمیکنم اصلا فقط به اجبار روزهامیگذره چون چاره ای ندارم ولی وقتی تموم جانم دیگه روزمین نیست منم نیستم روحمنیست جسمم که ادامه میده هیچوقت دیگه ادم قبل نمیشم🖤🥀خیلی دلتنگتم بابای مهربونم بابای خوبم خیلی قلبم تحمل این حجم دلتنگی نداره🥀🥀🥀
من بودم با افتخار میگفتم کارگر چون کارگران زحمتکشند و دیگران باید افتخار کنند باهوش دخترشون ازدواج کنند پدربزرگ من تاجره داییم دختر یه کارگر را گرفت چون نجیب بود تازه اکثر جهیزیه هم دایی خرید