تک فرزندم همیشه عاشق تنهایی و سکوت خونمون بودم تا اینکه دانشگاه قبول شدم و خوابگاهی شدم به قدری از شلوغی خوابگاه عذاب میکشیدم حتی فکر خودکشی هم تو سرم بود این ترم خونه اجاره کردم همه میگفتن خونه خودتون پدر مادرت هم بودن کل شبانه روز تنها بودن سخته افسرده میشی دلت میگیره ولی من روزا دانشگاه رو به عشق اینکه تموم بشه بیام از آرامش و سکوت خونم لذت ببرم میگذرونم
مهمون میاد خونمون حتی ارومم حرف میزنن دلم میخواد برم خفشون کنم
گر نگهدار من آن است که خود میدانم شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد....! دوتا دوست خوشملیم که کاربری دست هر دوتامونه جهت جلوگیری از هر گونه سوء تفاهم میگم که مودی نیستمممممم و بخاطر همین تاپیکا کلا باهم فرق دارن🤣🤣🤣 اگه استارتر نیستی و نظرتو درباره کامتنم میخوای بد بگی و بهم بی احترامی کنی اصلا روم ریپلای نزن چون یا جوابتو نمیدم یا یه جوری میدم که خودت خجالت زده بشی که چرا باهام بد حرف زدی ... دیگهههههه یه دختر پرانرژی در فضای مجازیم و در عین حال بسیار جدی که اگه تو دنیای واقعی ببینیم اصلا باورت نمیشه😂😂😂 . در آخر بهترین ورژن خودمم❤