خیلی از شماها یادتون نمیاد
یه مدت بین ساعت ۶ و نیم الی ۷ در مسیر دانشگاه،
یه برنامه بسیار بسیار شاد که خواب رو از سر بپرونه از رادیو پخش میشد.
جواااان ایرانی سلاااام...
بعد با همون حس میرفتم مثلا آزمایشگاه ژنتیک یک، مگس سرکه میشمردم. چندتا چشم قرمز چندتا چشم سفید....
حالا اون ساعت آیا خوابم؟ خیر
دیشب دو مدل کیک برای تغذیه بچه ها پختم، صبحانه رو سریع آماده کردم. نی نی هم طبق عادت نق نق توی خواب که پاشو بیا شیر بده تا چشمام باز نشده.
دلم میخواد خودکفا بشن، همون موقع نماز صبحانه رو بذارم، چای دم کنم، خودشون ۶ و نیم بیدار بشن، بخورن برن
اگر بیدار نشم و با دمپایی بالای سرشون نایستم،صبحانه نمیخورن....
الانم برای تمام مادران مثل خودم آرزو میکنم چشماشون گرم بشه، بدون بیدار شدن بچه کوچیکا، راحت یکی دو ساعت بخوابن