اخه مدتیه عقد کردیم دوره نشون دختر عموم گفت ستایی بریم بیرون منم ب نامزدم گفتم و رفتیم همه چی اوکی بود و الان ک عقدیم چند وقت پیش بازم دخترعموم گفت منم باهاتون میام پارک تو راه برگشت گرسنه بودیم زدیم کنار چیزی بخوریم ولی من دستشویی داشتم رفتم دستشویی و اونا تنها موندن یه حس بدی داشتم حالا چند وقت بعد تو جمع بودیم ک داشتن از دختر عموم تعریف میکردن ک یهویی شوهرم گفت دختر خوبیه دوسش دارم حالا زیاد حساس نشدم چیزی ب روش نیاوردم
چند وقت بعدش منم گفتم بریم خونه عموم دختر عموم پیام داده گفته بیایین خونمون گفت بریم حالا اونروزی خونه عمم خونوادگی دعوت بودیم گفتم بریم گفت ن نمیام خونه بابابزرگمم نیومد منم عصبی شدم گفتم چرا خونه عموم قبول کردی بیای ولی خونه هر کیو میگم قبول نمیکنی یجوری حس کردم پیچمد اینم بگم دختر عموم خیلی خوشگله
حساس شدم یا نه؟