سلام
من یه شوهر خودشیفته و کنترلگر دارم،
یه خلاصه میگم که دستتون بیاد اوضاعم چه طوریه اگه تونستید راهنماییم کنید ممنون میشم
بگو
امان از ادم خودشیفته
با آدم خود شیفته نمیشه کاری کرد
وقتی باهاش ازدواج کردم عاشقش بودم اونم خیلی مهربون و آروم بود
به محض اینکه اومدم زیر یه سقف همه چی زیرورو شد
خانوادش که شامل هفت خواهر و یک مادر بودن حسابی زندگیمو بهم ریختن
شوهرم خیلی عجیبه دقیقا وقتی مشکلی داره اون مشکل رو به تو نسبت میده
متاسفانه به دلایلی خیلی زود بچه دار شدم و خوشبختانه یه پسر سالم و باهوش و مودب شده که شش سالشه
در طول کل زندگی هفت سالمون تا حالا شوهرم سر هیچ چیزی خوذشو مقصر نمیدونه
همیشه میگه من بهترین مردم و تو مشکل داری
اتفاقای زیادی افتاده که سرتونو درد نمیارم
در حال حاضر نمیدونم طلاق برای پسرم بهتره یا بمونم
همسرم به هیچ عنوان نمیزاره پسرمو ببینم اگه بخوام جدا شم
مشکل اصلیم اینه که احساس می کنم دیگه نمی کشم نه جسمی نه روحی
همسرم خیلی سخت گیره با همه مشکل داره با کل خانوادش قهره با خانواده منم نمیسازه
کسی خونمون نمیاد جز برادرم با هیچکس رفت و أمد نداریم
پسرم وابسته و حساس وزودرنج شده
خودم بسیار افسرده و داغونم
فکز میکنم سن بدیه برای پسرم که تنهاش بزارم خودمم قطعا میمیرم بدون پسرم
تا حالا نزاشتم اب تو دلش تکون بخوره ولی دیگه نمیکشم می ترسم در آینده خودش بگه چرا موندی
مشاوره برو زندگیتو درست کن
بچتو بی مادر نکن
نه مشاوره میاد نه صحبت میکنه نه راه میده باهاش حرف بزنی هرچی بگم میگه من مشکلی ندارم برو خودتو درمان کن
اگه بری هم حالت خوب نمیشه ولی حداقل بودنت حال بچه رو بهتر میکنه
بمونه تو زندگیت اون بچه بدون تو نمیتونه با اون پدر ادامه بده
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
