ما تو یه ساختمونیم من قبلا خیلی دعوت میکردم جوری بود که هفته ای دوسه بار هرچی درست میکردم به اونام میگفتم بیایین خونهی ما دستم به کم نمیرفت بعد دیدم مادرشوهرم تا خواهر شوهرمینا میان خونه شون مارو دعوت می کنن خودمونو اصلا تنهایی دعوت نمیکرد دختراشم سالی یکی دوبار دعوت کنن مادرشونو جای شکر داره . منم دیگه این رسم از بین بردم الان هر موقع پدر مادر خودمو دعوت می کنم اونارم دعوت می کنم بعد بخدا شامم دعوت می کنه انگار به شعورت توهن می کنه یه تیکه مرغ چهار قسمت تقسیم می کنه یانکن شوهر من تک پسر. نشده یه بار مارو اول دعوت کنه بعد دختراشو
راست میگیا منم همین کارو میکنم هیچ وقت تنها دعوتم نکرد😑هر وقت خاهرشوهرا میان ب ماهم میگ بریم🤨
منم همیش هر چیززز خوبی درست کنم میگم بیان خونه ما 😑
چه زیبا گفت مولا نا ای اشک اهسته بریز غم زیاد است ای شمع اهسته بسوز که شب دراز. از در این روزگار کسی اسرار کسی نیست ما تجربه کردیم مشتی..! کسی یار کسی نیست ️
فقط وقتی خونه رو نچیده بودیم اومدن یه سر زدن هدیه اوردن رفتن
منم توی این چندسال که همو میشناختیم و محرم بودیم و … چندبار بیشتر نرفتم خونشون
با اینکه مشکلی باهم نداریم و احترام میذاریم به هم و خیلی با شخصیتن ، اما میخوام بینمون یکم فاصله باشه و حد مرز ها حفظ بشه
من پناهم🥕۲۵ سالمه .نویسنده ، نوازنده و دوبلورم🎼🎹🎙️زندگیِ من بدون ورزش و هنر معنی نداره🎨🏊🤸زبان فرانسوی پنجره ای به سمت هنر و زیبایی برام باز کرد📚✨موهامو از رویاهای ان شرلی قرض گرفتم چون دنیا با موهای آتیشی، شاعرانهتره🥕
راست میگیا منم همین کارو میکنم هیچ وقت تنها دعوتم نکرد😑هر وقت خاهرشوهرا میان ب ماهم میگ بریم🤨منم ه ...
منم قبلا برام مهم نبود ولی الان چندماهی بهم برمیخوره انگار مجبور مارم دعوت کنه چون تو یه ساختمونیم جالبیش اینجاست هرچیم درست می کنه یه چیزی کم میاره میاد سراغ من بخدا بعد داماداش میبینه نیشش تا بنا گوش باز