اعصابم خورد کرده
بابای من پرنده خیلی دوست داره رفته یه پرنده آورده هرچی گفتیم پس بده پس نداد
من خودمم فوبیا پرنده داشتم ولی مجبور شدم بهش غذا و آب بدم این حیوونکی هم کم کم به ما عادت کرده میاد روی دست و سر میشینه
حالا مامانم میترسه ازش هر موقع میاریمش بیرون جیغ بنفش میزنه
اینم بدبخت نمی‌فهمه ک مامانم ازش میترسه همش دوست داره بره رو سر مامانمم بشینه
مامانمم هی کولی بازی در میاره فشار خون گرفتم ضربان قلبم رفت بالا درصورتی ک دستگاه فشار داریم دریغ از یک شماره بالا رفتن یا بخواد قلبش تند بزنه
خب دیگه میترسه دیگه بااینکه خودم عاشق انواع حیواناتم ولی برام قابل درکه. اشتباه از پدرتون هست وقتی دونفر دو خونه با پرنده مشکل دارن نباید میاورد
من خودم هر روز سرکارم ولی مجبورم به نظافت قفس رسیدگی کنم غذا بدم بهش مکمل بدم بهش کلی از وقت مو میگیره
بابامم که اصلا کمک نمیکنه
مامانمم دست به هیچی نمیزنه به آب بذاره جلو این حیوون
خودمم اسیر شدم
بنظرتون بفروشیمش؟ دوسشم‌دارم دلم تنگ میشه واسش
و اینک مامانم میگه تو قفس باشه کلا درنیاد
ولی پرنده اگر درنیاری افسردگی میگیره پراش میریزع
خب میترسه چیکار کنه منم میترسم از حیوانات و دست خودم نیست نزدیکم بشن جیغ میرنم تقصیر باباتونه که فکر کرده خودش تنها تو خونه زندگی میکنه تنهایی تصمیم گرفته من بودم پر میدادم بره
خب باباتون اشتبا کرده اورده وقتی میدونه خانمش میترسه
الان من از گربه میترسم.. شوهرم بیاره خونه اولا راه نمیدم دوما از ترس سکته میکنم
بفروشیدش
سلام مسخ شما چطور خوب شد
ببخشیدا یکم مادرش خودشو درست کنه
پرندس هیولا نیس که
پدرتم دوست داره تو اتاقش ازاد کنه روزایی که خودش عست
عروس هلندیه؟
