روانم رو خیلی آزار داد
ترفند خاص خودشونو دارن
اولش توجه زیاد نسبت بهم نشون میداد ، در مورد همه چیز ازم نظر میخواست ، در مورد همه چی راهنمایی میکرد
خودشو حامی نشون میداد ، احساس خوب منتقل میکرد
بعد این دفعه من دنبال این بودم اونو راضی نگه دارم
انواع اقسام ایراد هارو روم میذاشت
من اگر هیکلت ، سایز سینه هات ، فرم پاهات این شکلیه باهم ازدواج میکنیم وگرنه من که نیومدم لباس بخرم که بعداً پشیمون شدم ببرم پسش بدم
من چی ؟ همه از هیکلم تعریف میکنن
بعد لمس به زور انجام داد ، اینقدر رو روانم رفت تا تونست بوس بغلم کنه
خلاصه آخرم اومدن خونمون خواستگاری
بعد ول کرد رفت
بار روانی یک سال گذاشت