از توی یه پیاده رو رد شدم یه اقا داشت جوشکاری میکرد بعدش من داشتم قدم میزدم رو سرم با لحن خیلی بدی داد زد گفت برو اونور نسوزی خیلییی لحنش بد بود قلبم وایساد بهم برخورد خیلیییی جلو دهن همه روم داد زد
بهشم گفتم چی میگی واسه خودت یکم یواش تر
حداقل میتونست بگه خانوم ببخشید یکم مراقب باشین
یا اصلا جوشکاریشو اون لحظه ک من رد شدم وایمیسوند
ناراحتم هعیییی