گربه ی موج سواری که تیشرت پوشیده بود و روی آن نوشته بود:
گربه ها خوب مدیریت میکنند.
گربه با چتری بسته در دست، انگار نگران خیس شدن خودش بود و این با موج سواری، چندان جور در نمی آید.
انگار هیشکی او را نمیدید.
🐈موج سواری می کرد، اما وقتی به ساحل نزدیک شد، اشتباهی چترش را باز کرد. ناگهان باد، او را به آسمان برد .
از کنار مرغ دریایی رد شد. مرغ دریایی او را ندید..😥
گربه مثل بادکنک پشمالو در هوا میرقصید....
من به او نگاه کردم و او برایم دست تکان داد.
گربه ی پشمالوهمانند پنگوئن سیاه و سفید بود.
و داشت به جای جالب و فانتزی میرفت.
و او همچنین به شکل عجیبی آشنا .می امد...🐈🐈🐈🐈..... .