بچه ها منو نامزدم خیلی همو دوست داریم هتا بعضی اوقات یه رفتار های از نامزدم دیدم ک فهمیدم خیلی عاشق منه
چند وقت پیش دختر دایم با نامزدش مادرش امدن خونه ما دنبال یه وسیله ای مادرم هر چی اصرار کرد ک بیاین بشینین یه چای چیزی بخورین بعد برین قبول نمیکردن (دختر دایم با نامزدش تو راه جر بحث کرده بودن دختر دایم حالش بد بود) نامزدش من رفت تو ماشین بعد چند دقیقه با دختر دایم امد تو خونه پرسیدم چی گفتی ک راضی شد بیاد گفت هیچی یکم دلداریش دادم جریان تموم شد بعد دیروز دختر دایم باز جریان همون روز تعریف کرد جریان قهرش با نامزدش اینا گفت نامزد تو امده تو ماشین پیشونی منو بوسیده بغلم کرده منم تو بغلش گریه کردم آروم شدم بخاطر همین امدم تو خونه
من خیلی ناراحت شدم هر چند ک دختر دایی من دختر عمه نامزد من میشه کلن فامیلیم باهم دیشب با نامزدم بحث کردم ولی بعدش هیی میگفت اون مثل خواهرمه اینا ولی بازم من دلم قانع نشد