من خودم فرزند نامحبوب هستم بین من و خواهرام فرق زیاد بود(البته فقط توسط مامانم اما بابام هرگز فرقی نزاشت) برای مثال من میرفتم دانشگاه مدام از من توقع قناعت تو خرید لباس ، کیف و...همه چیز بود حتی بخاطر زیاد بودن شهریه بهم غر میزدن با اینکه توان مالیمون اصلا بد نیست و اون پول براشون پول خورد هم نبود اما خواهرام میرفتن مدرسه همیشه فرم جدید ، کیف و کفش و...
همیشه من کسی بودم که باید کارهای خونه رو انجام میداد و بابت کمک نکردن مجازات میشد اما خواهرام اصلا
الانم که ازدواج کردم خونم کمی از محله بابام اینا دوره حدود ۴ماه میشه به مامانم سپردم وقتی میای خونم توی مسیرت برام شیرینی بخر(ی شیرینی فروشی هست سر خیابونشون ی نوع شیرینی میپزه من اونو گفتم چون جای دیگه همون مزه رو نمیده خودمم مسیرم به اونجا نمیخوره و وقت نکردم که بخام برم بخرم بعد پیک هم ندارن) ۴ماهه گفتم و هربار قبل اومدنش یاداوری کردم اما هربار نگرفت و گفت یادم رفت یا بهونه اینکه شلوغ بود جای پارک نبود و...اما امروز که اومدم خونه بابام اینا ، مامانم نمیدونست من اینجام بیرون بود که من اومدم خواهرم زنگ زد گفت از همون شیرینی بخر بیار و وقتی اومد خریده بود
منم لب نزدم و همون موقع لباس پوشیدم اومدم خونه حتی دیگه دلم نخواست خودم برم بخرم