2777
2789
عنوان

نظرتون رو اگه میشه بگید

202 بازدید | 24 پست

سلام 

ما دیشب خونه مامان بزرگم بودیم 

بعد عموم اینا هم اونجا بودن 

بعدش موقع سفره جمع کردن 

دختر عموم با عمم تو آشپزخونه بودن

داشتن حرف می‌زدن

که من همین وارد شدم 

عمم اشاره کرد که نگو 

بعد حرفشون تموم شد

به نظرتون داشتن راجب من حرف میزدن؟

هیچ واکنشی نشون ندادم 

به نظرتون باید نشون میدادم؟

با که نجوا بُکُنَم این همه تنهایی را...

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

نیازی به واکنش نبود 

شاید داشتن راجع به یه موضوع خصوصی صحبت میکردن و دوست نداشتن شما در جریان قرار بگیرید 

البته بهتر بود جوری اشاره میکردن که باعث سوء برداشت شما نشه و به شما بر نخوره 

من قانون جذب رو باور کردم و نتیجه دیدم ازش.خدای خوبم شکرت.⁦⁦(。◕‿◕。)🌞 بیایم به طبیعت و حیوونا احترام بذاریم اون ها هم حقوقی دارن که باید محترم شمرده بشه بخدا سگ و گربه تو خیابون دشمن خونی ما نیستن چی میشه اگه باقی مونده غذامون همونایی که به درد خوردن خودمون یا انسان دیگه ای نمیخوره رو یه گوشه بذاریم تا وعده غذایی یکی از مخلوقات خدا بشه؟؟؟؟ من فمینیست هستم ولی منطقی.مردهایی که آدم حسابی اند،از برابری نمیترسند.مخالف صددرصد کودک همسری و کودک مادری. هر چه کنی به خود کنی/گر همه نیک و بد کنی  زمین گرده (کارما)...............
به تخمت

نه آخه جلوی روی آدم خیلی خوبن 

دختر عموم یجوری تز روانشناسی میگیره که نگو 

همش میگه بدم میاد از این کار از اون کار

اما می‌دونم باز پشت اینو و اون حرف میزنن

با که نجوا بُکُنَم این همه تنهایی را...

چی بگم والا آخه ما که با اونا کاری نداریم

اغلب فامیلها همین اند حتی پیش میاد خواهر یا مادرتم پشت سرت بگه

مرا ببر به جایی دیگر جایی که فقط آدم هایی که می‌خواهم باشند واثری از کسانی که مرا آزردند نباشد.

لزوما درمورد تو نبوده شاید مسئله ای بوده که نمیخواستن شما بفهمید. چیز مهمی نیست

اره دیگه همیشه هر کاری عمه هام دارن به من میگن 

خوشگذرونی و رازشون با اونه ...

درک

با که نجوا بُکُنَم این همه تنهایی را...

چی بگم والا آخه ما که با اونا کاری نداریم

شاید در مورد مشکلات خودشون صحبت می کردن می خواستن کسی نفهمه

یعنی خدا نکنه حرف از خدا بزنی و یه عده فکر می کنند نماینده خدا رو زمین هستی و می ریزن رو سرت تا عقده هاشون خالی کنند!

اره بگو

باید همین رفتار و با اونا داشته باشی یعنی بری جایی و درباره چیزی صحبت کنی با کسی که پایه خودت باشه بعد اونا که اومدن به کسی که کنارته چشم ابرو بیا که حرفتو قطع کن اینجوری جوری می‌سوزن تا ابد یادشون نمیره

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792