مشکلم اینه که همسرم مسائل خونه رو به خانوادش مخصوصا برادرش میگه و من خیلی زیاااد به این قضیه حساسم مخصوووصا مسائلی که به دارایی و مالی مربوط باشه. مثلا چندوقت پیش تصادفی داشتیم که مقصر طرف مقابل بود و خیلی به ماشینمون خسارت وارد کرد. بهش گفتم لازم نیست خانوادت بدونن گفت نه میگم دیگه! گفتم باشه شاید میخاد دردودل کنه.. بعد اون هر دفعه زنگ زدن از سیر تا پیاز قضیه که چقدر خرج کردیم چی رو عوض کردیم بیمه چقد پولمونو خورد و نداد .. ماشینمون دیگه به درد نمیخوره و ……. اوووو همه چی رو براشون تعریف میکنه همشم حرفای منفی و … اونام فقط واسه فضولی زنگ میزنن بهش. بارها سر این قضیه باهش بحث کردم که دوست ندارم از حقوقمون خرجمون خسارتمون قیمت خونه مون قیمت زمینمون که چند ساله تو رکوده یا هرچیز دیگه ای اونا یا حتی خانواده خودم بدونن. ولی هر دفه جلوی اونا نقش قربانی رو بازی میکنه که حقوقم اینقده .. یا اینقد خسارت دیدم.. یا سرمایه مو فلان جا از دست دادم.. انگار اونا میخان براش جبران کنن!! هزاار بار سر این قضیه دعوامون شده ولی بازم تکرار میکنه حرفاشو. دیگه نمیدونم چیکار کنم! همسر شما هم اینطورن؟ اون غیرطبیعیه یا من؟
سریع میگه
یعنی یه چیز کوچیک پس انداز کنه قبلش اطلاع میده
اره درواقع من آخرین نفرم که میفهمم. یه برادرش خیلی روش تسلط داره که مثلا بخواد ساپورت مالیش میکنه و من مخالف، دیدم پنهان میکنه بیخیال شدم.
حالا من که شوهر ندارم ولی بابامو همه یمردای دوروبرم همینن😂
بابای من بعد 50و خورده ای سال تازه چن ساله فهمیده توضیح نمیده زیاد، هر چند همین الانم گاهی اوقات بین حرفاش از دهنش در میره
مردا همینن
وای چقد بده.ادم حس میکنه اصلا حریم خصوصی نداره. صحبتم دیگه اثرنداره رو اینجور مردا
نمیتونم بیخیال این قضیه بشم. چون چندین بار سر این قضیه که مسائل و برده گفته اون اوایل زندگی دخالت کردن و مارو از زندگی عقب انداختن. مثلا اینکه پولی که قرار بود باهاش خونه بخریم بهش گفتن بذار تو بورس.
قبلا میگفت چندسالی میشه اصلاحات حرفی نمیزنه نه اون ميگه ب خانواده اش ن من میگم ب خانواده ام
یه بار بهش بگو وقتی اینجوری می نالی اونا بهت پول می دن یا مشکلت حل می کنند فقط عزت و احترام ات از دست می دی خودت رو خار نکن از قدیم گفتند مردم صورتشون با سیلی سرخ نگه می دارند ندارند ادا داشتن می کنن
الان مردم اندازه مالت بهت احترام می زارن
برعکس شما. همسرم میگه حرف خونه رو بیرون نبر زنم' منم میگم چشم همسرم. فرداش میرم همه چی رو تعریف میکنم برای مامانم😁 یه مرضی هست که درمان نداره. درسته مشکلی ازت حل نمیشه و کسی به دادت نمیرسه ولی خب وقتی میگی خالی میشی.
همسر من اینجوری نیست. حتی خانوادش بیشتر مسائل رو از خودم میپرسن . و منم براشون میگم و اشکالی توش نمیبینم . بالاخره خانوادشن و میپرسن .چرا باید پنهان کنه یا دروغ بگه ؟ حالا اگه اونا بدونن چه ضرری داره؟حالا غریبه بود یه حیزی ولی خانواده رو من میگم عیب نداره . حالا شاید همسرتون از اونور بوم افتادن و شما از اینور بوم . هر دو یکم باید بسازید با هم
