غم پاییز منو گرفته واقعیتش چندساله اصلا درست حسابی زندگی نکردم اصلااا زندگی رو روال طبیعی نداشتم. همش بدبختی و بدشانسی یه اتفاق خوب نیفتاد البته که سعی کردم کارایی بکنم که حالمو خوب میکنه و بخندم ولی اینقدری گریه توش زیاد بود که اون خنده ها به چشم نمیاد. شاهد شکسته شدن خودم و خانوادم بودم این چندسال. سعی میکنم بروز ندم مخصوصا جلو پدر مادرم ولی عمیقا دلم گرفته. دلم یه معجزه میخاد خودم که به هر دری زدم به بن بست خوردم. امشب از ته دلم دوس داشتم جای یه نفر دیگه میبودم
بهم بگین چیکار کنم حالم بهتر شه حتی واسه چندساعت
خودم تصمیم دارم هوا که بهتر شد پیاده روی شروع کنم پارسالم انجام میدادم بدکی نبود یکم حالم بهتر میکنه ( موقت)
باشگاه مریض احوالم و کسالت دارم اصلا نمیتونم برم
دیگه چیکارا کنم
واسه تو جمعیت باشم چیکار کنم کجاها برم؟
دوستی هم ندارم قبلا چندتا داشتم الان با هیچکدوم در ارتباط نیستم