رفتم آزمون رانندگی
افسره یه پیرمرد هیز هول بود
دختره یه بار خاموش کرد ایست خروج هم نزد اصلا بلد نبود ماشینو راه بندازه
افسره هی دستشو میذاشت رو پای دختره میمالید و میگفت دختر جوونی مثل تو نمیدونم فلان
و قبولش کرد!
نمیدونم این هفته برم آزمون بدم یا وایسم این عوض شه میترسم به منم دست بزنه