دخترم حدود ۲۵ سالش بود که فهمیدم دوس پسر داره. با همکارش دوس بودن جفتشون یه ماشین داشتن و یه شغل رسمی. ۳ ۴ سال هم باهم بودن.
منم عصبانی شدم به دخترم گفتم دیگه حمایتت نمیکنیم بعدشم به دوس پسرش گفتم گداست و هیچی نداره. به دخترم گفتم این آدم لاته بهت خیانت میکنه.
گفتم من بعد از تو بچهی جوان دارم نمیتونم آدم لات رو بیارم تو خونه خودم. میخوای ازدواج کنی تشریف ببر بیرون ازدواج کنید ماهم بیایم امضا بزنیم تموم شه بره. لات و لوت رو خونه من نیار.
بعد این ماجرا دخترم کلا قید ما رو زد. رفت با همون پسره چند سال کار کردن خونه خریدن جهاز خریدن خودشون عروسی گرفتن ظاهرا خانواده دوماد هم مخالف بودن هزینه همه چی با خودشون بود این هفته عروسیشونه. بهم گفت مامان همونطور که میگفتی خودمون عقد کردیم الان توام مثل مهمون بیا عروسیم. یه دست لباس بگیر و یه ارایشگاه برو.
نرید تاپیکای قبلیمو شخم بزنید فکر کنید این مشکل برای یه نفر دیگه پیش اومده فقط برا همین تاپیک نظر بدین