ماه محرم چندتا شبه زرد مونده بود خونمون بردم حسینیه، اونجا کسی باشه بدم بهشون. یه خادمی دم در حسینیه شبه زرد دادم بهش، به بقیه هم دادم شله زرد، یکی رو هم دادم به ایشون، نگرفت ، گفتم نذری امام حسین گرفت، نخورد داد به یکی دیگه، یه جوری شدم
الان بعد دو چنین سال همون آقا اومده خواستگاریم، و من وقتی نگاش میکنم دقیقا همون لحظه که شاه زرد گرفت داد به یکی دیگه یادم میفته