خونمونو عوض کردیم بعد مدرسه دخترم کلی ادا دراورد و چون سند هنوز ب نام نزدیم استشهاد محلی خواستو مسجد باید امضا کنه
از همسایه ها امضا گرفتم رفتم مسجد گفت نمیشناسم امضا نکرد
اکثر فامیلامم اون محلن
رفتم دنبال عموم ک بااون برم نبود ، پسر داییمو دیدم گفت من خادم مسجدو میشناسم بیا بریم بگم مهر بزنه رفتیم و کارمون انجام شد اومدم ب شوهرم گفتم بدش اومد
چیزی نگفت ولی از حالتاش فهمیدم
پسر داییمو تابحال ندیده کلا