با یه اقای کورد اشنا شدم گفت ۳۶ سالمه. گفت زنم 3سال طلاق دادم االبته منم خودم 5سال طلاق گرفتم و ۳۸ سالمه تصورم این بود که متعصب و باغیرت ن با هر کسی نمیپرن باهم جور شدیم مجازی هرروز بهم پیام و زنگ تصویری حرف زدن. انقد ابراز محبت و قربون صدقه. وعده اشنایی برای ازدواج و... تا یه روز به سرم زد با گم پیج فیک بهش پیام دادم در نقش یه زن مجرد شمالی گفتم شوهرم فوت شده و.. قشنگ یر نیم ساعت باهام صمیمی شد تمام محبتا حرفای عاشقانه به اونم زد وعده اشنایی و ازدواج گذاشت و..... و بهش گفت من زنم طلاق ندادم 6ماه رفته قهر ولی تصمیم به جدایی دارم چندبار ازش پرسیدم کسی محازی تو زندگیت نیس که دوسش داشته باشی گفت اصلا ۶ ماه تنهام با کسی حرف نزدم یعنی قشنگ منو انکار کرد منم رفتارش که دیدم بهش گفتم که من داشتم امتحانت میکردم و باهاش کات کردم به جای شرمندگی پیام داد که تو منو تامیین نمیکردی حق داشتم من به عنوان یه کیس جنسی به اون نگاه میکردم ولی انقد اصرار کرد گفت گوه خوردم محدثه منم بخشیدمش الان باز باهمیم دوبارم س... چت داشتیم خیلیزمهربونتر شده منم از تنهایی به این پتاه اوردم راستی شتاسنامه اش هم فرستاد سفید بود گفتم چرا دروغ گفتی پس گفت حس کردم بگم تو نامزدی خورد بهم و تا الان مجردم بگی چقد بی عرضه است در صورتی که قبلا از روزای که متاهل بود تعریف کرده بود که مثلا از سرکار برمیگشتم این اخلاق داشت این رفتار داشت نمیدونم الانم سر یه موضوعی بهم گعت ولم کن اه روانی. ودیگه خبری ازش نشد تا الان که دیدم نیس ازرهمه جا بلاکش کردم بعداز یه جای فهمیدم متولد ۷۲ واالکی به من .گفت ۶۸ی ام