خیلی دنیا جای بدی شده...بنظرم حق داری واقعا خسته شدی فقط اگ میتونی دختراتو بیار پیش خودت اگ میده
من خودم هیچوقت فک نمیکردم زمانی اینقدر جدی ب جدایی فک کنم😔منم دو تا دختر 3 و 2 ساله دارم..اگ نبودن یه لحظه ام نمیموندم
دختران قراره برم مدرسه کاری نکن استرس بکشن برای طلاق کلی فرصت هست در این مدت برگرد و سعی کن باهاش صمیمی بشی منم شرایط تورو دارم شوهرم در حد مرگ میزد تا اعتراص میکردم میگفت من همینم آخرش من مهریمو اجرا گذاشتم اموالش زدم توقیف کردم هرچی هم ته دلم بود به خودش و خانوادش گفتم چون خیلی اذیتم کردن هیلی
آخرش شوهرم افتاد گوه خوری الان یکم بهتر شده نمیدونم به نظرم الان بچه هات میرن مدرسه برگرد باهاش صمیمی شو گفت وگو کن میدونم ته دلت ازش دلخوری ولی به خاطر دختران برگرد یکسال تلاش کن اگه واقعا حل نشد سال بعد بعد درسشون اقدام کن الان زمان مناسبی نیست اسی
شاید تو لجن و لجبازی قهر شما میگه همین که هستم نمیشه تو محیط ارووم دونفری حرف بزنید ببینید ریشه مشکل ۱۵ ساله تون چیه
ببخشید لج و لجبازی
نه تصمیم قطعی نگرفتم یه لحظه عصبانی میشم میگم تمومش کنم بچه هام بدم بهش یه لحظه میگم نه جدا شم بچه ها رو بیارم ولی میگم خب با مشکلات بچه ها چیکار کنم یه لحظه میگم برم بسازم زندگی کنم باز میگم خب عمر و جوونیم بذارم برای چی برای کی که قدر منو نمیدونه و حتی میترسم ازش
بچه هام میدونن خیلی اذیت میشم تا حدودی درکم میکنن مخصوصا دختر بزرگم ولی کوچیکه هنوز وابستس دیگه شرایط اینجوری برام رقم خورد من که میخاستم زندگیم اینجوری بشه من بخدا همیشه ساختم با همه چیزش ساختم ولی خسته شدم غرورم له شده تحقیر شدم جلو خانوادم
فکر نکن بعد طلاق شوهر خوب میکنی ها ...اگر هم شوهر کنی اونم مثل همین یکیه
فقط،اینجا بچه هات بدبخت میشن
من عمم طلاق گرفت اونم بخاطر خیانت دو تا پسراش که کلا بدبخت شدن خودش هم الان 20 ساله نتونست یه ادم درست حسابی پیدا کنه دونفر هم پیدا کرد بدتر از شوهر اولش از اونا هم جدا شد
همیشه میگه بدترین تصمیم طلاقه
