تیکر تولد ۵ سالگی دلبرم😍 لحظه دیدنت انگار که یک حادثه بود، حیف چشمان تو این حادثه را دوست نداشت... سیب را چیدمو در دلهره ی دستانم، سیب را دید ولی دلهره را دوست نداشت... تا سه بس بود که بشمارد و در دام افتد گفت 1 گفت 2 افسوس سه را دوست نداشت... من و تو خط موازی؟ نرسیدن؟ هرگز، دلم این قاعده هندسه را دوست نداشت... درس منطق نده دیگر تو به این عاشق که از همان کودکیش مدرسه را دوست نداشت 🙃
پسرم دوستت دارم من تو را رها میکنم تا تجربه کنی بیاموزی و از میان درست و اشتباهاتت قد بکشی و چون ستاره بدرخشی خدایا شکرت ❤️زیبابپروران وسالم نگه دار اورا❤️ خدایا دوستت دارم❤️