من از وقتی یادمه این خواهرشوهر داشته منو تربیت میکرده اما من اهمیت نمیدادم چون تربیتش ب نفع مادرش و داداشش بوده ، چون ذاتا اون شکلیه ک خانوادشو دوس داره اما یکی مث عروس باید خدمات رسانی کنه تا اونا خوشحال باشن
بعد اوایل مستقیم و از اوقتی فهمید من گوش نمیدم غیرمستقیم نصیحت میکنه
مثلا میگه دوره ی فلان استاد خیلی خوبه گوش بدی باز گوش ندادم
حالا الان میگه دوره ی فلان استاد رو گوش بده نظرتو بهم بگو ببینم نظر تو چیه ؟
اصلا هربار من و میبینه در جهت تربیت من میخواد قدم برداره
من اوایل هرجی میگفتن گوش میدادم الان مرز گذاشتم تا بتونم ب کارام برسم ب خودم و زندگیم و پیشرفتم برسم ، حالا فک میکنن من سرکش شدم میخوان تربیتم کنن