انقد خسیسه یک ماهه بهش میگم پول بده دکتر باید برم میگه ندارم .با زور راضی کردمش نصف پول دکتر رو بده ۲ ملیونی میشه یک ملیون بهم داده اونم خورد خورد یک ماهه منتظرم جمع بشه بشه یک ملیون برم دکتر امروز هر چی گفتم بریم گفت خسته ام فردا بریم .از خونه رفت زنگ زد بهم که
گفت داداشم پول لازم داره بابام ب من گفته براش بریزم تا اخر شب برم از در مغهزش از پول نقدی هاش پولمو بده و تو یک ملیونی ک بهت دادمو بریز برا داداشم شب میام از بابام میگیرم بهت میدم منم احمق ریختم
خلاصه گذشت اخر شب اومد خونه گفت پولو از بابام نگرفتم روم نشده بگیرم صبر کن تا باز کار کنم بهت از جیب خودم بدم روانم قشنگ بهم ریخت الان باز باید یک ماه صبر کنم ۵۰ تومن ۵۰ تونن بده ک بشه یک ملیون .بهشم گفتم اونا خوب خرج میکنن با یک حرفشون منو زیر پا میزاری اول کار اونا رو راه میندازی و بعد روت نمیشه ازشون پس بگیری ب من میرسی برای ۵۰ تومن ازم ده بار میپرسی چی خریدم .
دست پیش گرفت پس نیوفته میگه توی خونه برام آرامش دیگه نزاشتی بهتره برم خونه بابام بمونم شبا منم گفتم برو چون اونا خانوادتن ولی من دختر مردمم معلومع جای خونوادت بایدم راحت تر باشی لباساشو پوشید گورشو گم کرد خونه باباش ایشالله بمیره فقط راحت شم