من راستش صب پارتنرم رف باغشون زنگ زدم گف دستم بنده بعد بهت زنگ میزنم نیم ساعت بعد پیام داد باغ داریم بنایی میکنیم با بابام اینا برم خونه پیام میدم منم احمقم هی زنگزنگ زدم گف نمیتونم صبحت کنم بقیه هستن بعد نیم ساعت باز زنگ زدم هی پشت هم جواب داد ک دستم بنده زنگ میزنم باز پیله کردم زنگ زدم جواب داد گفتم با دختری گف خری ها گف بیا روبیکا برات عکس بفرستم چن دقیقه ای طول کشید نتش ضعیف بود نمیومد باز زنگ زدم جواب نداد زنگزدم ب باباش گفتم پیشتونه سعید گف بله گوشی قط شد بهم پیام داد خودش ک چرا ب بابام زنگ زدی هرچی بینمون بوده تموم شد زنگ زدم جواب نداد حالم بد زنگ زدم ب دادشش دیدم بعد دو دقیقه زنگ زد برام عکس فیلم فرستاد ک دارن کار میکنن خلاصه گف داییم زنداییم بودن گوشی رو از بابام گرفتم قط کردم خیلی معذرت خواهی کردم گف عیب نداره گف لطفا دفعه آخرت باشه آخه چرا بابام رو زنگ زدی الان از شرمندگی موندم چی بگم آخه ما قرارهه هفته دیگه بیان خاستگاری