من حتی دشمنمم بیاد خونم پذیرایی خوبی انجام میدم.
از این جاریم خوشم نمیاد خیلی حسادت میکنه و واقعا اخلاق خوبی نداره. بچه هاشم شیطونن و خرابکار.اما چون شوهرم بشدت داداشش رو دوست داره من هیچوقت چیزی نمیگم.
توی ۲تا شهر مختلفیم سالی یکی ۲بار میان ۲ روز میمونن.
من سالی چند بار میرم اونجا و جاریم شاید ۱یا ۲ وعده دعوت کنه و خیلی سرسری ساده مهمونی میده.و حرفایی میزنه که ادممعذب بشه.
حالا شوهرم میگفت کم نزاری دارن میان.
گفتم اولا من هیچوقت کم نزاشتم واسه هیچ کس. دوما کاری نمیکنم ارزش تو بییاد پایین بین فامیلت. سوما والا منم سالی یبار میرم خونه داداشت اون چرا همچین کارایی که تو از من توقع داری نمیکنه؟از دست شوهرم ناراحت شدم.
هیچوقت نمیبینه جاریم چطور منو بی عزت میکنه.
هروقت شوهرم تنها بره دعوتش میکنه اما اگه من برم تعارف یک شب نشینی هم نمیزنه چه برسه به دعوت