من بودم کات میکردم ، شما به نسبت اون خیلی پخته تری ، یه یار تجربه ی زندگی داری نیاز ب کسی داری ک خیلی مردونه تره تا این پسر بچه ، بعدشم شما مسئول حال بدش نیستی ، شما عمر عزیز خودتو نزار پای پسری ک هنوز از مامانش حساب میبره ، یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی بی پایانه
باهم مشکل خاصی نداشتیم خدارو شکر.حدود یکسال و دوسه ماهه
و فامیلم هستیم و بهش اعتماد دارم..
از لحاظ خرج کردن الان داره شرایط زندگیشو مث خونه و... اوکی میکنه من خیلی مراعاتش میکنم خودمم شاغلم درامد دارم
اما بیرون میریم خوبه خرید میکنه مثلا غذا خوراکی و...
همشهری و حتی همسایه هستیم...
مشاور هم صحبت کردیم ازدواجمون رو تایید کرد
وقتیم مادرش مخالفت کرد و من کات کردم بهم گفت گفت در رابطه رو نبند و بازم فرصت بده....گفت سخته راهتون هم جدا شدنتون هم باهم موندنتون باید سختیشو انتخاب کنید
این آقا کامل از رضایت دادن مادرش ناامید شده چون مادره خیلی واکنشای تندی نشون داد اول ک رفت به مادر من گفت بگو دخترت به پسر من فک نکنه و زن یکی بشه مثل خودش ک جداشده باشه
بعدم خیلی خودشو ب بیماری و سکته و اینا زده بود
تنها راهش همون عقد بدون رضایت اوناس ک خیلی راه سختیه
دوست ندارن بدون رضایت عقد کنیم
اما فک کنم اگه اینکارو بکنیم واکنش تندی نشون ندن
چون فامیلیم و پارتنرمو میشناسن( البته نمیدونن در ارتباطیم فقط فهمیدن منو میخاد)
خیلی قبولش دارن و میدونم بعدا اذیت نمیکنن بخاطر اینکار ما
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
5 ثانیه پیش
5 ثانیه پیش
6 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
